چه بنویسم برایت مادر!
چگونه بگویم چگونه حقت را نادیده گرفتند و ای کاش فقط همان نادیده گرفتن
حقت بود و نه سیلی و تازیانه و سوختن و پر پر شدن!
مادر عالمین ! ........ای مهربانترین مادر!........دلمان در داغت تپش بی شمار دارد!
ای مادرم ! .....ای زیباترین سرود عشق و دل دادگی! .....کمی درنگ مادر!
فقط کمی درنگ کن!...ای کاش از پس ابر سیاهی که چهره ی نورانیت را گرفته
می شد فقط یک بار دیگر روی ماهت را دید!
مادر فرزندهایت کوچکند!.....نگاهشان کن! ببین چگونه زانوی غم در بغل گرفته اند!
کمی درنگ مادر!......کمی آهسته تر!......می دانم دلتنگ محسن هستی!
می دانم..........
می دانم پهلویت درد می کند .صورتت می سوزد ....دلت شکسته....
محسنت پر کشیده.....
اما باز هم درنگی کن مادر!.....