ای قصه ی بهشت ز کویت حکایتی
شرح جمال حور ز رویت روایتی....
انفاس عیسی از لب لعلت لطیفه ای
آب خضر ز نوش لبانت کنایتی
هر پاره از دل من از غصه قصه ای
هر سطری از خصال تو و از رحمت آیتی
کی عطر سای مجلس روحانیان شدی
گل را اگر نبوی تو کردی رعایتی
در آرزوی خاک در یار سوختیم
یادآور ای صبا ! که نکردی کفایتی
بوی دل کباب من آفاق را گرفت
این آتش درون بکند هم سرایتی
در آتش؛خیال رخش دست می دهد
ساقی!بیا که نیست ز دوزخ شکایتی....
* حافظ علیه الرحمة*
سلام وبلاگ خوبی دارین به ما هم سر بزن
زهرا هر چقدر مداحی وبلاگت رو گوش می دم سیر نمی شم خیلی قشنگه ادم ارامش می گیره.
مرسی.
هیچ چیز نمی تونم بگم. این وبلاگ انقدر قشنگ شده که آدم دلش می خواد پلاکش کنه و بندازه گردنش..
سلام
اونقدر عزاداری این خوانواده قشنگه که آدم دلش نمی خواد این غم تموم شه.
عالی بود
یا علی مدد