بسم رب المهدی
غنچه ها را همه پژمرده که دیدی رفتی
گرد مفهوم خودت پیله تنیدی رفتی
قلم و کاغذ تقدیر به دستت دادند
به ته خط خود هم نرسیدی رفتی
همگان را که سپردی به خدا یادت هست؟
با هزاران نگرانی به امیدی رفتی
بقچه ی آن همه تنهایی خود را بستی
((نرو آقای))کسی را نشنیدی رفتی
به کسی حرف دلت را نزدی(دق می کرد!)
به کسی خط و نشان هم نکشیدی رفتی
بس که ما مردم این شهر به خود دل بستیم
تو دل از مردم و این شهر بریدی رفتی
آمدی جمعه ی این هفته به هر شکلی بود
به سر وعده کسی را که ندیدی رفتی
کاظم بهمنی
ای دو سه تا کوچه ز ما دور تر...
مبارک باشه وبلاگت زهرا جان.یادت باشه من اولین نفری هستم که برات نظر می دما.
salam zahraaaaaaaaaaaaaaaaa delam mikhad avalin kasi basham ke barat nazar midam bekhatere hamin ta linko ferestadi davidamo oomadam mer30 az zahamatet
قشنگ بود امیدوارم همیشه پایدار ومستدام باشید
سلام
خوب بود
اگه وقت کردید به وب من هم یه سری بزنید
من بیش از1300مقاله وتحقیق رایگان راجمع آوری کردم
وبلاگ من الان پیج رنک2 داره
ومی خواهم باوبلاگ شماتبادل لینک کنم
لطفااگرتمایل داریدمن راباعنوان "1300مقاله وتحقیق رایگان"وبه آدرس:http://www.beheshtnet.blogfa.com
لینک کنیدوسپس ازطریق نظرات خبردهیدتامی خواهیدباچه نام وآدرسی لینک شوید
من بعدازاینک شمارولینک کردم بهتون اطلاع می دم
ممنون