عرشیان خاک نشین

هر دری بسته شود جز در پر فیض حسین این در خانه عشق است که باز است هنوز

عرشیان خاک نشین

هر دری بسته شود جز در پر فیض حسین این در خانه عشق است که باز است هنوز

دفتر زندگیم

                                                هو ربی       

                

چقدر سریع می گذرد این زندگی!


چقدر عمرها کوتاه است..... تا به حال چند صفحه از دفتر عمرم ورق خورده

و چند صفحه مانده!......در این چند صفحه چه چیزهایی کشیدم و نوشتم!؟؟

چقدر عاشق شدم......چقدر دوست داشتم ........چقدر حرف زدم...........

چقدر آزار رساندم.......چقدر دل شکستم........چقدر دروغ گفتم؟

چقدر گناه کردم و چقدر خدا خدایی کرد و اهل بیت دستگیری.؟

از این به بعد چه خواهد شد!

ای کاش آینده را میشد دید .فقط برای یک لحظه..می خواستم تو را  در همه این

پیچ و تاب ها پیدا کنم......چقدر زندگی خم دارد؟!!!

چقدر باید از افرادی که دوستشان داری بگذری و جدا شوی؟!

چقدر مرگ ها زود می رسند....دستمان را می گیرند و می برند ! به کجایش

را خدا داند.

و من چقدر حرف می زنم اینجا یکی هم نیست بگه بسه دیگه!


   

 

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 17 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:22 ق.ظ

با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما
از زحماتتون هم در اینجا و هم در بخش مذهبی کهکشان بسیار سپاسگذارم، امید است عمری باقی باشد تا بتوان جبران نمود
هنوزم انتظارم انتظار است
هنوزم دل به سینه بی قرار است
هنوزم خواب می بینم به شبها
همان مردی که براسبی سوار است
همان مردی که آید جمعه روزی
واین پایان خوب انتظار است

التماس دعا

*** به امید ظهور یوسف گمگشته زهرا (س) ***

فقط حرف دل بود
خواهش می کنم.
انشاءالله

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد